من با ابوالحسن ، علىّ هادى عليه السلام سخت مخالف و نسبت به او بدبين بودم ، تا آن كه روزى متوكّل مرا به همراه عدّه اى براى احضار آن حضرت از شهر مدينه به سامراء بسيج كرد.
پس از آن كه وارد شهر مدينه شديم ، به منزل حضرت وارد شده و پيام متوكّل عبّاسى را ابلاغ كرديم ؛ و حضرت هادى عليه السلام موافقت نمود كه به سوى شهر سامراء حركت كنيم .
پس از آن ، از شهر مدينه به سمت سامراء خارج شديم ، هوا بسيار گرم و ناراحت كننده بود؛ و چون موقع حركت ، آب و غذا نخورده بوديم ، مقدارى راه را كه پيموديم ، پيشنهاد داديم تا پياده شويم و اندكى استراحت كنيم ؟